نیاز داشتم با کسی حرف بزنم، نه از روی تنهایی و نه برای دردودل، بلکه بخاطر آن حس به اشتراک گذاشتن راز یا حقیقتی شگفت انگیز که چشمان انسان را براق و کلمات را به صف می‌کند؛ مانند آن شب که سقوط هواپیمایی را در شب شاهد بوديم و هیچکس را در آن نیمه شب تابستانی نیافتیم تا ماجرا را برایش تعریف کنیم. اما اینبار موضوع سقوط هواپيما نبود، اصلا حرفی برای گفتن نداشتم، فقط نیاز به گفتگو داشتم. حتی شاید صرفا در موقعیت یک شنونده. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روانشناس کودک _ فرهاد فرخی غلغله... تولید کننده توری ها سرند، هیدروسیکلون، پروانه و لاینرپیگ، چر فروشگاه قطعات الکترونیک آموزش سئو تخصصی گروه پولساز آموزش | وب سایت آموزش بکنو پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان بیگ گو